یادداشت های پراکنده

  • ۰
  • ۰

دنیای کوچک ما حکایت دنیای امروز است که هیچ مرزی را برنمی تابد و در پرتو تکنولوژی مدرن ارتباطات همگی در حال تبدیل شدن به پیکره ای واحد هستیم. با این حال در این دنیای کوچک نابرابریهای یزرگ اعم از تفاوت در سطخ زندگی، درآمد، دانش، و رفتار و فرهنگها کم نیستید. از همه بدتر اطلاعات غلط و تصورات نادرست در بسیاری موارد باعث شده است که ما نتوانیم تعامل سازنده ای با یکدیگر داشته باشیم. این وبلاگ تلاش کوچکی است برای ایجاد محیطی دوستانه جهت مبادله افکار و دانش. چشم براه نکته نظرات و پیشنهادات یکایک شما هستم.

چهره ات ، در کنار تمامِ تمامِ تمامِ این همه پریزهای دو پا و آدمهای

نیم وجبی با یک وجب روغن اضافه بسیار بسیار بسیار دیدنی تر

است . نمی دانم از اوّل هم همین بودی ؟ نمی دانم ؛ من هم از

بیرون به همین شکلِ خنده دارم ؟

۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۰۰
  1. پیروی و ماندن در خط امام(ره) و رهبر همچنین افتخار به انقلاب اسلامی.
  2. ایمان به اینکه ایران،کشورامام زمان(عج)هست وخدا به این سرزمین عنایت ویژه داردوحادثه طوفان شن طبس این موضوع راتاییدکرد.
  3. همیشه به یاد شهدا بودن و شهادت طلبی و زنده نگه داشتن عاشورا و عشق کربلا داشتن .
  4. ایستادگی و نترسیدن ازدشمن و الگو قراردادن فهمیده ها .
  5. پس گرفتن تمامی خاک وطن از دشمن و مقاومت و از خدا دانستن فتوحات و پیروزی ها .
  6. زنده نگه داشتن شعائر دینی و افتخار به مذهب و معتقد بودن و دین مداری در کنار داشتن قدرت نظامی .
  7. وحدت و همدلی و حضور همیشگی در صحنه و حضور پرشورتر از سال قبل در راهپیمایی ها و انتخابات .

و مطمئنا دشمن هم که همیشه می گوید گزینه نظامی روی میز است این را میداند که گزینه نظامی آنها فقط روی میز است و جرات اینکه گزینه خودشان را عملی کنند ندارند .اما ما تمامی هفت گزینه روی میزمان را عملی کردیم و حتی در صورت استفاده دشمن از تنها گزینه روی میزش با تمام گزینه های روی میزمان مقابل آن می ایستیم .



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۴۵

عشق میتونه عادت باشه. میشه انقدر نشست و گفت دوست دارم دوست دارم دوست دارم تا شاید طرف مقابل رو دوست داشت. شاید با هر کس که باشی بتونی دوستش داشته باشی و کم کم بهش عشق بورزی.اینجوری عاشق یکی نشد عاشق یکی دیگه میشی ...اتفاقی که برای هممون میافته. 

ولی وقتی یک نفر رو به دلت واقعا راه دادی و تخم دوستیشو تو دلت کاشتی و آبش دادی و دورش تجیر کشیدی که شبا حیوونهای وحشی بهش حمله نکنن و باد خرابش نکنه اونوقت این موضوع از عادت فراتر میره اون گل دیگه مثل گل های دیگه نیست .

کاشکی انقدر گلها مغرور نبودن.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۰۰


من جامعه شناس نیستم ، تحلیلگر و روانشناس هم نیستم ،

دیده هایم را با همین چشمان نَشُسته و کثیف مینویسم .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۳۳



دو دسته آدم وجود دارد :

آنهایی که برای خنداندن پا به زندگی میگذارند ؛ مثل بعضی پدرها ، مادرها ،

استادها ؛ هنرمندها ؛ یک سری  آدم ها هم به وجود آمده اند برای گریاندن

آدم ، برای نشان دادن آن روی کثیف زندگی . مثال هم نمیزنم . هر روز داریم

می بینیم اینجور آدمها را .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۴۵


غمگینم. غمگین و مشغول دست و پا زدن.. گاهی زیر آب و لحظاتی روی آب.. زیر پام خالیه وهر چی که می بینم آبه و آب ..جریانه و جریان.. خبری از سکون نیست. پام به هیچ جا نمی رسه چه برسه به ایستادن روی زمین. احساس غالبم همون معلق بودنه و در بهترین شرایط شناور بودن
----------------
خوشحالم. خوشحال و مشغول به لذت بردن از هر آنچه در زندگی دارم که کم هم نیست...شکر!ا
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۵۳
اگر مثل آدم خداحافظی کنی،غصه میخوری ولی خیالت راحت است...اما جدایی بدون خداحافظی بد است،خیلی بد...یک دیدار ناتمام است...ذهن ناچار میشود هی به عقب برگردد و درست یک ذره مانده به آخر متوقف بشود. انگار بروی به سینما و آخر فیلم را ندیده برق برود یا گوشه ای ازآنجا آتش بگیرد،یا هزار و یک اتفاق دیگر بیفتد و اتفاق اصلی،که همان آخر فیلم یا خداحافظی است،نیفتد...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۵۰


با افراد زیادی برخورد داشته ام ٬ بعضی ها خوش بین و بعضی ها بدبین.  البته غیر منصفانه است که بگویم همیشه. چون به هر حال٬ همه ما گاهی دچار خوش بینی و بدبینی می شوییم. یادم هست یک دوستی یک زمان مرتب از خوبیهای معشوقش می گفت و با حرارت توضیح می داد که چگونه همه چیز در میان آنها عین کمال است و با همدیگر جور هستند. من هم با خوشحالی به حرفهایش گوش می دادم و گفته هایش را تصدیق می کردم. تا اینکه روزی دیدم بدجوری پکر است و فهمیدم که میانه اشان با جناب معشوق شکر آب است. بعد شروع کرد از بدیهای او گفتن و اینکه چگونه و به چه دلیل آنها از بیغ و بن به هم نمی خورند٬ تازه از من هم شاکی بود که چرا اون موقع هر چی می گفت من تایید می کردم. منهم خندیدم و گفتم: یکی دو هفته پیش همه چی خوب بود و الان همه چی بد. منم نمی دونم که بالاخره تکلیف ما چیه؟ حالا دیگه من نه اون خوبه خوبت را قبول دارم و نه این بد بدت را.

واقعیت اینجاست که هیچ چیز در دنیا سیاه و یا سفید نیست. می توانیم خوشبینانه همه چیز را سفید سفید و یا بدبینانه همه چیز را سیاه سیاه ببینیم. خوشا به سعادت آنان که واقعبینانه مسائل را در هر حال خاکستری می بینند.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۲۹

آدمی که میخواهد برود

میرود ...

داد نمیزند که من دارم میروم ...

آدمی که رفتنش را داد میزند

نمیخواهد برود ...

داد میزند که نگذارند برود ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۴۴

تموم روز رو کار می‌کنیم و  آخرشم از زمین و زمان شاکی هستیم که از زندگی خیری ندیدیم!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۳۱

ای بهترینم !

چه غروری سراپای وجودم را فرا می گیرد وقتی که میبینم تو با تمام بزرگیت چه عاشقانه به من کوچک نگاه می کنی و تمام دستوراتت تنها و تنها به خاطر خود من است و من گاهی چه کودکانه بهانه میگیرم و چه بهای بزرگی می دهم از بهانه هایم.

yaserhasani.blog.ir
  • زهره نادری
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • زهره نادری
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • زهره نادری